Thursday, 2024-11-28, 8:42 PM |
|
|
Welcome مهمان RSS |
|
|
|
دست نوشته ها
Main » 2009 » March » 04
به
نظر ميرسد ما ايرانيان به خاطر نوع فرهنگمان، بيشترين سوءاستفاده را از
مفاهيم و بار معنايي كلمات و جملات داشتهايم. منظورم اين است که به راحتي
معناي کلمات يا جملات روشن و مبرهن را بر هم ميزنيم و مفهوم کاملاٌ معکوس
را جانشين آن ميکنيم و در اين ميان، چه بسا خود را پاسدار واقعي بار
معنايي آن کلمات و مفاهيم نيز بدانيم. بگذاريد مسأله را با نقل واقعيتي آغاز کنم. بيشک، شيخ محمد تقي
شوشتري، يکي از مجتهدان و محققان بنام حوزه در دوره معاصر است که تأليفات
بسياري درباره علوم اسلامي از وي در دسترس است. اين عالم رباني که در شهر
شوشتر زندگي ميکرد تا چند سال پيش زنده بوده و از احترام بسياري در ميان
مردم خوزستان و علماي حوزه علميه قم برخوردار بود. وي بسيار ساده ميزيست
و حدود هشت سال پيش در سن صد سالگي به رحمت ايزدي پيوست. دوستداران و
علاقهمندان و مقلدان وي که به جايگاه رفيع اين عالم و محقق آگاهي داشتند،
در روز تدفين ايشان آماده بودند تا در مکاني که ايشان به خاک سپرده
ميشود، بارگاه و ضريحي شايسته بسازند، اما با خواندن وصيتنامه آن مرحوم،
مشخص شد که وي وصيت کرده است تا پس از مرگ، مزار ايشان در فضاي باز انتخاب
شده و بالاي مزار نيز محصور نشده و به هواي آزاد مرتبط باشد.
منظور
آن مرحوم از جملات به کار برده شده در وصيتنامه، کاملا روشن بود و عمل به
وصيتنامه نيز ناگريز؛ بنابراين، آناني که منتظر ساختن بارگاه و ضريح
بودند، به نظر ميرسيد دستشان خالي است و با اين وصيت، تمايل قلبيشان را
بايد کنار ميگذاشتند.
اما قضيه بدان شکل که تصور ميشد پيش
نرفت. در آغاز، عدهاي پبشنهاد کردند براي جلوگيري از ازدحام و محصور شدن
مکان، دور مکان مقبره را ديوار کشي کنند، اما براي رعايت مفاد وصيتنامه،
بالاي آن را کاملا باز بگذارند و اين کار را انجام دادند. پس از مدتي،
برخي براي حفظ نظافت و پاکيزگي مقبره، پيشنهاد کردند که بالاي مقبره را
ببندند ولي براي حفظ وصيتنامه، تنها بخشي از سقف را که بالاي مقبره است،
باز بگذارند تا انجام وصيتنامه دچار اشکال نشود. خلاصه نشان به اين
نشان که اکنون مقبره آن مرحوم به بارگاه نسبتاً بزرگي تبديل شده و داراي
ضريح نيز هست، به گونهاي که اگر کسي سراغ نحوه اجراي آن بخش از وصيتنامه
مرحوم را بگيرد، حتي متوليان آن بارگاه نميتوانند آن مجرايي را که بالاي
مقبره قرار بود باز بماند (تا دليلي بر عمل به وصيتنامه باشد) به آساني
به وي نشان دهند.
منظورم از نقل اين داستان، بيان اين است که آن
مرحوم با کلمات فارسي که بار معنايي واضحي دارند، تلاش کرده است تا
دوستداران خود را از ساختن بارگاه و ضريح منصرف کند، اما امثال من و شما،
بدون توجه به نظر قلبي آن مرحوم، جمله وصيتنامه را به گونهاي
چرخاندهايم که اگر آن مرحوم در وصيتنامه خود آن جملات را به کار
نميبرد، هيچ تغييري در وضعيت کنوني مقبره مرحوم پيش نميآمد.
متأسفانه،
اين گونه بازي با بار معنايي کلمات به ويژه در مسائل سياسي و اجتماعي، در
ميان ما کم نيست و در طول دوران پس از انقلاب بسيار از آنان استفاده
کردهايم. مثلاٌ توجه کنيد به کلمات آزادي، جمهوريت، حقوق مردم، حقوق
زنان، حقوق اقوام، عدالت، رأي مردم و ... کلماتي که بزرگان و رهبران فکري
انقلاب شکوهمند ما مانند امام و مطهريها و بهشتيها پيش از پيروزي و در
دوران اوليه تشکيل نظام جمهوري اسلامي، سعي در تدقيق آنها داشتهاند و تا
اندازه بسياري نيز با گفتار و کردار خود، در نهادينه کردن آنها کوشيدهاند. همه
کلماتي که در بالا به آنها اشاره شد، از اهداف اصلي انقلاب بوده و از بار
معنايي معين و مشخصي برخوردارند که به ظاهر و به اين سادگي، واژگون کردن
آنها نبايد امکانپذير باشد، اما متأسفانه اين کار در بيشتر موارد صورت
گرفته است.
آناني که مانند نگارنده، شعارهاي زمان انقلاب و سخنان
پيشواي انقلاب و متفکران و تدوين کنندگان چهارچوب نظام را به ياد دارند،
اکنون ميتوانند دريابند که در عمل، چه بر سر کلمه زيباي آزادي آوردهايم
و چگونه با ادعاي حمايت از آزادي، بستن روزنامههاي منتقد و يا محدود کردن
و حذف افراد با انديشهها و نگرشهاي متفاوت، به امري عادي تبديل شده است
و در همين حال، خود را مدافع آزادي در سراسر دنيا نيز قلمداد ميکنيم.
درباره
حقوق زنان ما بارها ادعا کردهايم در نظام جمهوري اسلامي، بيشترين ارزشها
به آنان برگردانده شده و زنان از حقوقي برابر مردان برخوردار شدهاند، اما
آيا قوانين مرتبط با حقوق زنان در همين راستا بوده است و آيا زنان
توانستهاند به حقوقي حداقلي در زمينههاي اجتماعي و سياسي برخوردار شوند؟ در
مورد بار معنايي حقوق اقوام و اديان ديگر و جايگاه رأي مردم که بارها از
سوي حضرت امام بر آن تأکيد شده، ميبينيم که عدهاي چگونه سعي در وارونه
نشان دادن آن دارند و ميکوشند نظرات صريح امام را وارونه کنند.
از
اين نيز که بگذريم، خطر اصليتر در اين است که هنر وارونه كردن مفاهيم با
فشارهاي اين و آن، رفته رفته به جمهوريت نظام نيز برسد و در حوزههايي که
مردم حق انتخاب دارند، تنگ نظري و دست چيني اعمال شود. زمزمهها و فشارها
و تهديدهاي بعضي كوتهبينان براي از ميدان به در كردن برخي از كانديداهاي
مهم رياست جمهوري و يا تشويق نهادهاي حافظ قانون به حذف آنها، نگرانيها و
واهمهها را جدي کرده است؛ بنابراين، در اين موقعيت حساس، دفاع از مشخصات
جمهوريت نظام، وظيفه همه نهادها و دستگاههاست و هشياري همه را ميطلبد. جمهوريت
در کنار اسلاميت، مشخصه اصلي اين نظام است و بايد مستحكم و پايدار پاسداري
شود و نبايد تنگنظريها، آن را مانند آن سوراخي كند که بايد در بالاي
مقبره مرحوم شيخ شوشتري به دنبال آن گشت تا احتمالاٌ اثري از آن يافت.
مهدي قمشي
• استاد دانشگاه شهيد چمران اهواز
Views:
564
|
Added by:
20
|
Date:
2009-03-04
|
| |
|
|