Main » 2009»September»23 » پاسخ آیت الله العظمى منتظرى به نامه مهندس میرحسین موسوى پاسخ آیت الله العظمى منتظرى به نامه مهندس میرحسین موسوى
11:38 AM
پاسخ آیت الله العظمى منتظرى به نامه مهندس میرحسین موسوى پاسخ آیت الله العظمى منتظرى به نامه مهندس میرحسین موسوى
پاسخ آیت الله العظمی
منتظری:
بسم الله الرحمن
الرحیم
جناب آقاى مهندس میرحسین موسوى دامت
توفیقاته پس از سلام و تحیت ; نامه مورخ ۱۳۸۸/۶/۲۱ جنابعالى همراه با ضمیمه
آن
واصل و ملاحظه گردید. شخصیت جنابعالى و تعهدتان نسبت به ارزشهاىدینى و اخلاقى و اهداف انقلاب و خدمات ارزنده دولت شما در دوران
جنگتحمیلى و حمایت هاى مکرر مرحوم امام
خمینى (ره ) از شما براى همگان روشناست . در
جریان انتخابات ریاست جمهورى اخیر و وقایع و فجایع بعد از آنکه شما مورد توجه اقشار وسیعى از مردم و نخبگان قرار گرفتید،
در حقیقتاز آزمایش و ابتلاء بزرگى در پیشگاه
خداوند متعال و در مقابل مردم آگاه، سربلند بیرون آمدید; و تاکنون در حد
امکان و توان خویش از حقوق تضییعشده مردمى که با شرکت در
انتخابات ریاست جمهورى افتخار بزرگى را براىکشور
آفریدند دفاع نمودید، که جاى بسى تقدیر و تشکر دارد.
امور پیشنهادى ضمیمه نامه جنابعالى که در حقیقت تقویت و فعالنمودن شبکه هاى اجتماعى و نهادهاى مردمى است ، امورى معقول
و سنجیده ومطابق مقتضاى حال و شرایط کشور، و نیز مطابق دستور قرآن است کهمىفرماید: (یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا…)، (سوره
آل
عمران ، آیه ۲۰۰); اگر با انصاف و به دور از تنگ نظرى مورد بررسىقرار گیرد و آنها را عملى سازند و جو پلیسى و بگیر و ببند
کنونى خاتمهیابد، مىتواند راه مفید و موثرى براى برون رفت از بحران کنونى – که دراثر قدرت طلبى و خودخواهى و غرور و ندانم کارى ها دامنگیر
جمهورىاسلامى
شده است – باشد و سنگ بناى تحولى مثبت در جهت اصلاح نظام و حفظآن از خطر فروپاشى و انشقاق و پراکندگى صفوف ملت گردد.
البته توجه دارید راه اصلاحى مذکور که شما در جهت دفاع از حقوق
مردمو نجات جمهورى اسلامى از این بحران
بزرگ انتخاب کرده اید بس دشواربوده و در معرض فشارها و تهدیدهاى بسیارى از ناحیه کسانى است که اینبحران را ایجاد کرده اند. مطمئن باشید که با اتحاد و صبر و
استقامت ،خداوند بنا بر وعده خود، راههاى هدایت براى پیروزى را به مردم
عزیزعنایت
مىفرماید. (والذین جاهدوا فینا
لنهدینهم سبلنا و ان الله لمعالمحسنین )، (سوره عنکبوت ، آیه ۶۹); و از طرفى استقامت در این
راه الهى، انسان
را محل نزول فرشتگان همراه با بشارت آنان به ایمنى و نداشتن ترسو اندوه مىسازد. (ان الذین قالوا
ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهمالملائکة ان لاتخافوا و لاتحزنوا…)، (سوره فصلت ، آیه ۳۰).
متأسفانه بعد از انتخابات ، عده اى از نخبگان و فعالان سیاسى ومطبوعاتى بازداشت شدند و برخلاف شرع و قانون براى اعتراف
گیرى هاى غیرحقیقى و دروغین مورد فشار
قرار گرفته و اعترافات بعضى آنان از رسانه هاىعمومى پخش
گردید، و این مسلم و بدیهى است که اقرار شخص بر علیه شخصدیگرى در
چنین شرایطى معتبر و مسموع نیست ; بلکه آنچه بیشتر مورد تأکیدروایات مستفیضه مىباشد این است که حتى اقرار
شخص بر علیه خودش در زیرهر گونه فشار و شکنجه اعم
از تهدید، تجرید، حبس ، ترس و مانند آناعتبارى
نداشته و مسموع نمى باشد. (وسایل الشیعة ، جلد ۱۸، صفحه ۴۹۷ و۴۹۸; و دراسات فى ولایة الفقیه
، جلد دوم ، صفحه ۳۷۸).
و اجتهاد در مقابل نص این روایات ، صحیح نیست ; و نظردادن در
مقابلآنها
بدعتى واضح است ، و اصل “اقرار العقلاء على انفسهم جایز” فقط درشرایط عادى و
بدون اعمال زور و فشار نافذ است.
علاوه بر این ، در اصل سى و هشتم قانون اساسى آمده است : “هر
گونهشکنجه
براى گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است . اجبار شخصبه شهادت، اقرار و یا
سوگند مجاز نیست ; و چنین شهادت و اقرار و سوگندى فاقدارزش و
اعتبار است . متخلف از این اصل طبق قانون مجازات مىشود.” طبقعموم و اطلاق این اصل ، هر گونه شکنجه اى براى اعتراف گیرى
و کسباطلاعات مجازات دارد، و اقرارها و
اعترافات گرفته شده از این طریق نیزارزش و
اعتبارى ندارد.
روشن است که حبس در سلول انفرادى بویژه در دراز مدت که متهم رازیر فشار
وادار به اعتراف مىکند از مصادیق بارز شکنجه
است ; و بااعمال فشار و شکنجه ، مخصوصا به شکل وحشتناکى که در دوره اخیر
انجامشده
و شرایط غیرعادى که در پى آن وجود دارد، اعترافات متهم حتى بر علیهخودش نیز معتبر و مسموع نیست ; حتى اگر متهم بارها در آن شرایط
و ازطریق مصاحبه و میزگرد اعتراف و اعلام
کند که خطا کرده و مرتکب اشتباه وجرم شده است ، اعترافات
مکرر با وجود آن شرایط در بى اعتبار بودن ، حکمهمان اعتراف
اولیه را دارد.
همچنین در اصل سى و نهم قانون اساسى آمده است : “هتک حرمت و
حیثیتکسى
که به حکم قانون دستگیر، بازداشت ، زندانى یا تبعید شده به هر صورتکه باشد ممنوع و موجب مجازات است .”
حال چگونه شده است که افراد سرشناسى که سالها براى این نظام
خدمتکرده
اند با اعترافات فاقد ارزش و اعتبار، در معرض دید میلیونها نفرمورد هتک حرمت
و حیثیت قرار گرفته اند ولى هیچ کس در قبال این مسأله نهتنها مجازات
نمى شود بلکه مورد تأیید و تشویق قرار گرفته و اعترافات نیزمعتبر شمرده مىشود؟!
آنچه در این خصوص مشکل را بیشتر کرده و اعترافات را بى اعتبارترمىکند این است که در سیستم قضایى کنونى کشور، مدعى و طرف دعوا درمقابل متهمان سیاسى که جریان فکرى مقابل حاکمیت هستند، خود اعتراف
گیرانو محاکم قضایى وابسته به حاکمیت است ;
و نزد هیچ عقل سلیمى در هیچ کجاىجهان ، این گونه اعترافات
و نیز حکم و داورى متعاقب آن ، کمترین ارزشحقوقى و
قضایى را ندارد; چون در چنین محکمه اى مدعى و قاضى یکى است وفلسفه وجود هیأت منصفه که در اصل ۱۶۸ قانون اساسى آمده است
همین است ،که متأسفانه به این اصل
هم مانند بسیارى از اصول قانون اساسى بى توجهىشده و به آن
عمل نمى شود.
اقدامات اخیر حاکمیت و دادگاههاى نمایشى آن علاوه بر این که
خلافشرع و خلاف مصالح کشور و اسلامیت و
جمهوریت نظام و از بدعت هاى بارزمىباشد، برخلاف مصلحت دنیوى
خود حاکمان که مىخواهند حکومت و ریاستکنند نیز مىباشد. حاکمیت اگر به جاى
سرکوب مردم و ایجاد فجایع اخیر،عقل و شعور سیاسى را حکم
قرار داده و به تذکرات بعضى از بزرگان و علماءو مراجع گوش
فرا داده بود و یک هیأت بیطرف و مرضى الطرفین را براىرسیدگى به
شبهات انتخاباتى تعیین نموده بود، هرگز گرفتار بحران عدممشروعیت
کنونى نمى شد. حکومتى که در آن اقشار وسیعى از مردم و نخبگان ،ناراضى و در فشار باشند قابل دوام نیست . اگر حکومت کردن با
این شیوه وروش و با ایجاد رعب و
خفقان و استبداد و سرکوب و پر کردن زندانها ازنخبگان و
آزادى خواهان و گروههاى سیاسى مختلف ممکن بود، رژیم شاهتوانسته بود
حکومت خود را حفظ کند و هنوز پابرجا بود.
نظامى که تحت لواى اسلام بوده و افتخار شیعه بودن را دارد با
انجامچنین اعمالى نه تنها در سطح جهان ،
بلکه در کشور و در میان توده ها وجوانان خودمان نیز
موجب بدبینى نسبت به اسلام و دین گشته ، و عجز اسلاماز تحقق
عدالت در جامعه را اعلام مىکند; و متأسفانه تصمیم
گیرندگانامور بر این حقیقت روشن چشم بسته
اند و به مدح مداحان و چاپلوسى تملقگویان – که
طبق حدیث پیامبر خدا(ص ) باید خاک بر دهان آنان ریخته شود – دل خوش کرده اند.
سلامتى و توفیق جنابعالى را در پیمودن این راه خطیر از خداوند
بزرگ مسألت دارم . والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته .