Thursday, 2024-11-28, 5:37 PM |
|
|
Welcome مهمان RSS |
|
|
|
Main » 2009 » January » 9 » توهین دوباره کارگردان حامی دولت به مراجع و بزرگان نظام
1:06 PM توهین دوباره کارگردان حامی دولت به مراجع و بزرگان نظام |
پس
از تکرار چندباره نوشته های محمد نوری زاد، کارگردان نزدیک به دولت و از
نویسندگان کیهان در زمینه اهانت به مراجع و بزرگان نظام، وی این بار در
نوشته ای که در سایت خود قرار داده مطالب جنجالی دیگری را بیان کرده است.
و نکته تاسف برانگیز این که این کارگردان حامی دولت علاوه به نوشته توهین
آمیز خود در نظرات کاربرانی که در زیر مطلب خود قرار داده است اقدام به
توهین به ساحت مقدس امام راحل(ره) نموده است. تابناک با پوزش از کاربران
عزیز و دلسوز انقلاب این نوشته را صرفا به دلیل اطلاع رسانی و با توجه به
سابقه نوشته های پیشین نوری زاد منتشر و درمعرض عموم قرار می دهد تا شاید
با این اقدام قدمی در زمینه کنترل خودسری ها و هزینه کردن برخی - که خود
را متصل به کر می دانند - از تمامی نظام برداشته باشد.
اگراوقاتتان
تلخ نمی شود می خواهم به انقیاد وجوهی بپردازم که هم دنیای مارا سامان
بدهد هم آخرت مارا . این را از محرم و کربلا آموخته ام . و از پای
منبرعلمایی که روزی روزگاری برای یک جلسه صحبت ، ساعت ها مطالعه می کردند
. سطحی گرایی آزاردهنده ای که این روزها دچارش شده ایم ما را به سینه
دیواری می کوبد که درآنسویش یک فاجعه ی آذین بسته را تدارک می بینند .
باورکنید اصلا خجالت نمی کشم از اینکه بحث شبهای محرمم به اموری سرایت کند
که بوی دنیا و مملکت داری بدهد . بعضی ها مسجد را جای عبادت صرف می دانند
و مردمان را از ورود به مباحث دنیاوی منع می کنند . ومن باورم براین است
که مسجدی که به کار دنیای ما نیاید به کار آخرت ما نیز نخواهد آمد.
واما
اصل سخن : اجابت یک نکته ، درچند وچون ماهیت سرنوشتی که دچارش شده ایم ،
می تواند ما را از این بحران مستمررهایی بخشد . بحرانی که از یک خجالت و
رودربایستی بزرگ شروع شده و درهمین رودربایستی نیز به حیات نازیبای خود
ادامه می دهد . قبول کنیم که دراداره کشور و برآوردن شکوه و شوکت آن
دراندازه ای که همین کشورهای دم دستمان به آن رسیده اند ، وامانده ایم .
واین واماندگی ، روز به روز نیز به ورطه نامبارکی درمی افتد . دراین میان
، پرداختن به جهش ها و پیشرفت های چشمگیری که نصیب ما شده ، نمی تواند ما
را از درافتادن به حساسیت های برزمین مانده برهاند . اساسا ما را قرار
براین بوده و هست که بجهیم و پیشرفت کنیم و بدرخشیم . نه این که با علم
کردن سالهای جنگ و جوانی انقلاب و دسیسه های دشمنان ، پناهی برای خود و
کارهای برزمین مانده بکاویم و با خیال آسوده شانه های خودرا از سنگینی حمل
مسئولیت هایمان کناربکشیم .سخن به درازا نبرم که اصل سخن همین هاست که
برمی شمرم . اگرچه سخنانی دیگرنیز هست که مجال خاص می طلبد :
1-
هیچ هدفی برای فردای کشور نداریم . افق هایی مثل "سند چشم انداز" با همه
آبروهایی که درآن مجتمع شده ، به دلایل گوناگون ، از طرف مسئولین ما به
شوخی گرفته شده است و نمی تواند هدف غایی یا افق چندساله تلقی شود . این
شوخ طبعی مسئولین ، عوارض و انشعاباتی دارد که اولین شائبه اش می تواند
خامی و کارنابلدی آنان باشد . حالا دستهای آلوده جمعی از آنان بماند .
2-
دراداره کشور مصرانه به آدمهای دم دست اکتفا کرده ایم و از ورود آدمهای
کاربلد پرهیز می کنیم . دراین میان به جمله مشهورامام عزیز دلخوش کرده ایم
که : نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد . ومثلا از اینکه
کارهای مهم را به کسی وکسانی بسپریم که وطنشان را دوست دارند و به شکوه آن
نظردارند اما نمازنمی خوانند و همسرشان چادری نیست ، تنمان می لرزد .
وفکرمی کنیم مملکت داری یعنی این . وحال آنکه شاید مراد سخن امام عزیز این
نیز بوده است که نگذارید بی عرضه های خودی نما مملکت را به تاراج دهند .
3- آدم های بالیاقت را به کارگل واداشته ایم و آدم های بی لیاقت را فرصت
امضا و تصمیم گیری عطا کرده ایم . منصب ها را از آدم های قد کوتاه پرکرده
ایم . فرصت ها را مثل برق از دم دستمان عبورداده ایم . واکنون ، ما مانده
ایم و هول وهراس از این همه کاری که برزمین مانده .
4 – بااین
تصورغلط که روحانیت می تواند درهرکجا و درهرشرایط برمقدرات کلی و جزیی
کشور پای بگذارد ، آنچنان هیمنه ای به طلاب و روحانیان و امامان جمعه
بخشیده ایم که خودمان از سامان دادن به این همه آشفتگی درمانده ایم . یعنی
روحانیت را به جایگاهی نشانده ایم که اکنون به کمتر از آن راضی نیست . به
اسم انفکاک ناپذیری دین از سیاست ، به هر طلبه ای اجازه داده ایم که از
تریبون مسجد محل و دستگاهی که متولی آن است و تریبون نماز جمعه ، بی
ملاحظه ، هر چه به دهانش آمد به مسئولین و کارکردهای آنان بگویند . درعین
حال که این خود فرصتی برای آزادی و آزادگی است ، اما نه که محدود به
روحانیت است وبس ، بجای نشاط ، نفرت می پراکند .
ما یک روز باید
این رودربایستی را کنار بگذاریم و روحانیت را به کارکرد راستینش اشاره
دهیم . وتا مادامی که این خجالت بزرگ از ما آویخته ، راه به جایی نمی بریم
. بخداقسم این سخنان را کسی می گوید که خود از همه بیش به قدرومنزلت
روحانیت ایمان و اعتماد دارد . اما روحانیتی که برجایگاه مالوف خود
قرارگرفته باشد .
5- از این که کارهای برزمین مانده را به خارجی
های کاربلد بدهیم ، نهراسیم . می توانیم پول بدهیم و تخصص بخریم . این یک
امررایج درجهان امروز است . اصرار براین که همه کارها را خودمان باید
انجام بدهیم آسیب و خسارتی ببار می آورد که هم پولمان هدرمی رود و هم از
قافله های پرشتاب جوامع اطراف عقب می مانیم . به عنوان یک مثال کودنانه ،
به ساخت مصلای تهران اشاره می کنم که از سالهای پس از انقلاب کار ساخت آن
شروع شده و هنوز که هنوز است به اتمام نرسیده . بااطمینان می گویم که
باپول و وقتی که صرف ساخت مصلای تهران شده ، می شد پنج مصلای بزرگ و شیک و
مدرن ساخت و به مردم و به جهانیان عرضه کرد و به خود بالید .
6-
از اسب غرور پایین بیاییم و قبول کنیم که بعضی از کشورهای خارجی ، بویژه
غربی ها و آمریکایی ها درکنارکارهای بدشان ، کارهای خوبی نیز دارند که می
تواند حالا حالا ها برای ما نمونه باشد .مثل : نظم - وجدان کاری- احترام –
حقوق شهروندی – آزادی بیان – قانون – عدالت – (وحتما درکناراینها همان خوی
استکباری هیات های حاکمه و قضایایی که می دانیم و نیازی به تکرار آنها
نیست )
7- قبول کنیم که سپردن دستگاه قضایی کشوربه روحانیان و
قضات جوانی که هنوز درابتدایی ترین وجوه شخصی خود به مختصات عدل و انصاف و
احترام و شعائر اینچنینی دست نیافته اند ، به مثابه آب دادن به درختی ست
که یا عقیم است و ثمری از آن مستفاد نمی شود ، یا درختی ست که ریشه اش
برزمین سفت نشانده شده و رشدی درکارش نیست و وقت مارا بیهوده تلف می کند .
8- نظام اقتصادی ما و مخصوصا بانکداری ما یک آوار عنقریب است و ما
مصرانه به زیرآن داربست می زنیم . درکنار همه این کارهای کودنانه ، توجه
کنید به غارت ثروت سوخت توسط کسانی که کار بلد نیستند و مافیاپروری را
خواسته یا ناخواسته باب می کنند . چه فرقی می کند ؟ چه به باد دادن ثروت
ها و چه بالا کشیدن ثروت ها . دراین میان بخندید به صنعت اتومبیل داخلی که
به وحشیانه ترین شکل ممکن اتومبیل مسخره ای مثل پراید و سایرفضولات صنعتی
را ناجوانمردانه به مردم ما تحمیل می کند .آن هم با چه قیمتی . حالا هی
برسروسینه بزنیم که : مظلوم ، غریب ، عطشان ، بی کس ، تنها ، .... مظلوم
فعلی باورکنید انقلابی است که با آرزوهایی پاگرفت و به ما سپرده شد و ما
مثل گرسنه های حریص به دندانش می کشیم و شقه شقه اش می کنیم .
مظلومیت
حسین عزیز درتشنگی او و تنهایی او نیست . درغربت اندیشه اوست که خاک می
خورد . وگرنه یکی از مراجع و روحانیان ما می آمد و جلوی صداوسیما خودش را
برای اینهمه بیکاری و اعتیاد و فسادی که گریبانگیرجوانهای ما شده آتش می
زد . به فتوای اینجانب محمد نوری زاد . من خودم جوابگوی این خودسوزی
درپیشگاه خدای متعال خواهم بود .واصلا هم خجالت نکشیم از اینکه دریک
انقلاب ساختاری ، مثلا نماز ادارات را برداریم و به تکریم ارباب رجوع
بپردازیم . کارمندی که حقوقش را از ارباب رجوع می گیرد ، چرا دراتاقش نیست
؟ راز نفرت های تلنبار درهمین ظرافت ها و غفلت های مغفول است
|
Category: مذهبي |
Views: 696 |
Added by: 20
| Rating: 0.0/0 |
|
|