Thursday, 2024-11-28, 5:46 PM |
|
|
Welcome مهمان RSS |
|
|
|
Main » 2008 » December » 12 » موسيقي اين كلاف سر در گم
8:10 PM موسيقي اين كلاف سر در گم |
روزنامه كارگزاران: رسول ترابی:موسیقی
مردمی ایرانزمین در هیچ دورهای از تاریخ هرچند اندك و كوتاهمدتش به
این شكل درگیر بحران و هرج و مرج و تعدد سبكهای خوانش و دستهبندی نبوده
است. این همه تغییر و تحول و بایكوت كردن و تغییر مدیریت و سیاست برای
موسیقی و سبكی كه عمرش شاید در خوشبینانهترین حالت به 50 سال هم نرسد
مهلكترین سم است. عمر كلی موسیقی پاپیولار این سرزمین با سبك و سیاقی كه
اسم پاپ و پاپیولار را یدك میكشد به سه دوره كلی تقسیم میشود. اولین
دوره، دوره قبل از انقلاب بود كه عدهای از آن به عنوان دوران طلایی
موسیقی پاپ نام میبرند. در آن دوره تكلیف موسیقی مردمی مشخص بود. دوره
بعد، دوره بعد از انقلاب و محدودیت و ممنوعیت موسیقی پاپ بود. دورهای كه
موسیقی پاپیولار معنای تازهای به خود گرفت و سرود و آهنگهای تلفیقی با
سبك و سیاق سنتی به پاپ، جایگزین و آلترناتیو موسیقی پاپ و پرمخاطب شد تا
از این لحاظ سلیقه و عطش مخاطبانش را فرونشاند. در این دوره هم تكلیف
یكسره و مشخص بود. اما حوالی سال 72 كه موسیقی پاپ شكل رسمی به خودش گرفت
و با شكل و شمایل واقعیاش برای اولینبار از رسانه ملی پخش شد و اولین
آلبوم رسمیاش با مجوز از دفتر شعر و موسیقی وزارت ارشاد به مردم عرضه شد،
اوضاع فرق میكرد. حضور خوانندگان پرقدرت و مطرح و بیرقیب لسآنجلسی كه
بازار و مخاطبان داخلی را قرق كرده بودند در كنار احساس نیاز شدید مردم به
موسیقی پاپیولار، سیاستهای نظام فرهنگی را به سمت صدور و اجازه فعالیت
مجدد موسیقی پاپ پیش برد. جامعهای كه بیشترین قشر مردمانش را نسل جوان
تشكیل میدادند و در آن روزها هیچ مرجعی برای دریافت و هضم موسیقی
پاپیولار بهغیر از موسیقی لسآنجلسی نداشتند. از طرف دیگر بحث تهاجم
فرهنگی و حضور ماهوارهها و خوانندگان بیرقیب لسآنجلسی قدرت انتخاب
دیگری را برای این قشر جوان و نیازمند باقی نمیگذاشت.
موسیقی پاپ تحت ضوابط و قوانینی خاص مجوز فعالیتش را دریافت كرد. هدف اصلی
تولد مجدد موسیقی پاپ از نظر من، در اولویت اول فقط و فقط دور كردن تمركز
مردم و نسل جوان و سوم آن روزها از موسیقیهای لسآنجلسی بود كه با حضور
ماهوارهها یكهتازی میكرد. اولین قدم برای رسیدن به هدف، معرفی
خوانندگان جوان و اینطرف آبی به جای خوانندگان اكثرا پا به سن گذاشته ولی
مطرح آن طرف آبی بود. هدفی كه در كنارش یك سیاست حسابشده را هم میدید.
خوانندگان جوان اینطرف آبی در واقع از نظر صدا و سبك خوانش كپی و برگرفته
از خوانندگان مطرح آنطرف آبی بودند. سیاستی كه با حمایت بسیار زیاد وزارت
ارشاد، رسانه ملی و رادیو، تلویزیون و مطبوعات و برگزاری كنسرتهای پاپ
بسیار خوب و در حد عالی جواب داد. نسل اول خوانندگان مجاز داخلی در آن
دوره و بین سالهای 76 تا 80 مشخص شدند و اینطور شد كه شادمهر عقیلی،
خشایار اعتمادی، قاسم افشار، علیرضا عصار، حسین زمان و بسیار دیگر شدند
چهرههای اصلی موسیقی پاپ در دوره اول تولد و شكلگیری موسیقی پاپ، اما
این تازه آغاز داستان بود. نسل اول پاپ بعد از انقلاب سالهای
76 تا 80، دوران اوج موسیقی پاپ داخلی بود. اگر دهه پنجاه و سبك موسیقیاش
دوران طلایی موسیقی پاپ نامیده میشود سال 76 تا 80 هم تولد مجدد این سبك
است؛ چهار سال طلایی و امیدواركنندهای كه متاسفانه هیچ زمان در سالهای
بعد حتی نتوانست نشانههای كمرنگ و كپی دست چندمی از خودش را تكرار كند.
حمایتهای زیاد در كنار كنسرتهای مداوم و سریالوار این برنامهها با
حضور چهرههایی كه هر كدامشان نمونه داخلی خوانندگان آنطرف آبی بودند،
كلا تمركز مخاطبان را از موسیقی و هنرمندان دور و دستنیافتنیشان به
موسیقی داخلی برگرداند و اینطور شد كه موسیقی پاپ به اعتقاد كارشناسان
فرهنگی شد هنر اول و پرمخاطب داخلی.
هنری كه در آن روزها از هنر به
صنعت موسیقی تغییر یافت و به قدری فرصت شغلی و تفریحی و مالی بهوجود آورد
كه تعداد كسانی كه تمایل به كار فرهنگی موسیقایی و خوانندگی داشتند رشد
چند برابری را نشان داد. خوانندگانی كه اكثریتشان بنا به مصلحتاندیشی و
استفاده از نردبان چهرههای مطرح سعی در تقلید از نمونههای اصلیشان را
داشتند، در سالهای بعد رقیبانی را در كنارشان دیدند كه سعی میكردند مثل
آنها بخوانند. تعدد سبكی و چهرهای بهوجود آمده در موسیقی پاپ در كنار
انتقادهای زیاد چهرههای ارزشی و گاه مذهبی كه از برخی بیبند و باریها و
سطح پایین بودن ارزش این موسیقی در مقایسه با موسیقی سنتی و اصیل كه با
ورود موسیقی پاپ در حال از دست دادن شدید مخاطبانش بود، باعث افت شدید و
به حاشیه رفتن این سبك شد. ضمن اینكه سبكهای سنگین و ارزشی این تیپ
موسیقی كه بهدلیل آزاد شدنش و عطش و نیاز شدید مخاطب داخلی به آن، هر
محصولی را كه عرضه میكرد، با استقبال مواجه میشد به مرز تكرار و
دستمالی شدن رسیده بود. جبهه مقابل موسیقی مجاز و داخلی یعنی موسیقی
لسآنجلسی هم از تلنگر موسیقی پرمخاطب و داخلی و خارج شدن از حالت
بیرقیبی بهخودش آمده بود و با تمام نیرو سعی در مقابله و خارج شدن از
بحران و تقویت خودش داشت. مجموع این عوامل و عدم حمایت سابق از موسیقی
پاپ، باعث تضعیف موسیقی پاپ شد. اما هنوز این موسیقی جریان داشت. نسل دوم پاپ مجاز سال
80 تا 84 شاید بدترین روزهای موسیقی پاپ مجاز داخلی بود. سالهایی كه با
تقویت دوباره موسیقی لسآنجلسی و حمایت ماهوارههایی كه تعدادشان از
انگشتان دو دست بیشتر شده بود و عدم حمایتهای داخلی و كنسل شدن مداوم و
شاید هدفدار موسیقیهای پاپیولارش را در كنار قوانین سفت و سخت و
زماندار برای گرفتن مجوز میدید، روزهای خوشی را برای موسیقی مردمی این
سرزمین به همراه نداشت. خوانندگان مطرح سالهای نهچندان دور در آن
روزها با بیكاری شدید مواجه شده بودند و هیچكدام از برنامهها، كنسرتها،
آلبومها و وعدهها و وعیدهایشان به سرانجام نمیرسید. كنسرتهایی هم كه
با هزاران زحمت و دوندگیهای مداوم تا مرز اجرا پیش رفته بودند گاهی یك
ساعت قبل از اجرای برنامه مجوزشان كنسل و باطل میشد و یا در همان روز
اجرای برنامه مجوزش صادر میشد كه عملا به دلیل زمانبر بودن اجاره سالن،
چاپ و بلیتفروشی و اطلاعرسانی و... خود بهخود دست برنامهگذار را برای
اجرای برنامه در پوست گردو میگذاشت. بدترین حالت هم زمانی بود كه
گروههای ظاهرا ناشناس در حین اجرای برنامه، برنامهها را در حضور ماموران
و مسوولان به هم میریختند و به سادگی هیچكس هیچكاری نمیتوانست انجام
بدهد و خواننده و گروه مجبور میشدند برای جلوگیری از كتك خوردن و...
وسایلشان را جمع كنند و بروند. در این سالها ممنوعالفعالیت شدن یقه چند
نفر از خوانندگان مطرح را گرفت. مجموع این اتفاقات موسیقی پاپ داخل را به
سمت بیمخاطبی شدید و بیاعتمادی شدیدتر مخاطب پیش برد. از طرف دیگر
آلبومهایی كه از خوانندگان مختلف سبك پاپ كه اكثرا از نسل جوان بودند، به
بازار میآمدند به علت كهنه و بیات بودن و كپی بودنشان از سبك موسیقیهای
مخالف با سیاستهای فرهنگی با عدم استقبال مخاطبان مواجه میشدند این
موسیقی را به سمت نابودی كامل كشاند. در این سالها هیچ چهره شاخص موسیقی
به مثابه سالهای اولیه شكلگیریاش معرفی و شناخته نشد. موسیقی و بازارش
هم به سمت ورشكستگی پیش رفت اما موسیقی پاپ هنوز ادامه داشت. نسل سوم سال 84 تا به امروز، تاریخ و دورهای جدید از موسیقی پاپیولار است. دورهای
كه نشان از عصیان و فاكتورهای روحیههای جوان داشت. حضور قوانین سخت و دست
و پاگیر اخذ مجوز و طرف حساب شدن با شركتهای موسیقی كه خودشان در مرز
ورشكستگی كامل بودند، در كنار زمانبر بودن پروسه اخذ مجوز كه به كهنه و
بیات شدن كارها میانجامید و عدم قدرت و گاهی مافیابازی شركتهای موسیقی
كه سعی در بالا بردن یا زمینزدن خوانندهای با وجود همه اختلافات و
رقابتشان، با هم دست به یكی میشدند، روش جدیدی را برای عرضه آلبوم و
آهنگهای موسیقی توسط عواملشان بهوجود آورد. دورهای كه در آن موسیقی به
اصطلاح «زیرزمینی و غیرمجاز» متولد شد و چنان پیشروی كرد و جریانساز شد
كه تقریبا موسیقی مجوزدار و هدف و سیاستدار چند سال قبل را كنار زد. از
سال 84 دو جریان مختلف در موسیقی پاپیولار بهوجود آمد كه اگر موسیقی سبك
RAP و رپرها را هم به دلیل اینكه هنوز تعریف مشخصی بین فعالان این سبك
برای رپ وجود ندارد، جزء موسیقیهای مردمپسند و پرمخاطب به حساب آوریم،
عملا با سه جریان متفاوت و تاثیرگذار در این سالها مواجه هستیم. موسیقی زیرزمینی این
جریان شاید در ابتدای فعالیتش بر روی سایتهای معمولی اینترنتی و پخش دست
بهدست چندان جدی گرفته نشد. اما بسیار سریع و با استفاده از بستر
آمادهای كه موسیقی نامتعادل و سیاستهای كمرشكن فرهنگی برای آن بهوجود
آورده بود، خودش را بهعنوان جریانی تاثیرگذار در موسیقی پاپیولار معرفی
كرد. دوران شناخته شدن موسیقی زیرزمینی و به اصطلاح غیرمجاز با اسمها و
چهرههایی مثل محسن چاووشی، محسن یگانه، حامد هاكان، رضا صادقی و... شروع
شد. آهنگهایی مثل نشكن دلمو، نفرین، مشكی رنگه عشقه، جنگجوی بیسپر،
داشتم فراموشت میكردم و... آهنگهایی بودند كه بسیار بیشتر از نمونههای
كار نشده و با كیفیت و ممیزی شده و تبلیغ شدهشان در ماشین، میهمانی،
پاساژها، مراكز خرید و... شنیده میشوند. ادامه این روند در كنار ضعف هر
روزه چهرههای موسیقی پاپیولار مجوزدار و كهنه شدنشان و نیاز مخاطبان برای
شنیدن سبك و اتفاقات جدیدی از سوی چهرههای جدیدتر، باعث تقویت موسیقی
زیرزمینی شد. موضوعی كه تا به امروز هم ادامه دارد و تعدادی از چهرههای
مطرح موسیقی زیرزمینی كه به دلایلی به جبهه مجوزدارها آمدهاند، پرچم را
به چهرههای جدیدتری مثل رضایا، ساسیمانكن، علی اصحابی، احسان غیبی و...
سپردهاند. چهرههایی كه این روزها بازار موسیقی پاپ را تقریبا قرق
كردهاند. سیاستها خبر از اتفاقات جدیدی درباره غیرمجازها میدهد. پاپ مجاز بعد از سال 84 شاید
استفاده از غیرمجازهای پرطرفدار برای بالانس كردن اوضاع نامساعد موسیقی
مجاز توسط عوامل فرهنگی و سیاستی موسیقی مجاز یك ایده بكر و واقعا یك مسكن
قوی بود كه هم درد را كمتر كند و هم توپ را به زمین حریف و غیرمجازها
بیندازد. اواخر سال 85 بود كه این اتفاق برای آلبوم (بنیامین 85) افتاد و
آلبوم «85» همان شوكی را كه برای آشتی مجدد مخاطبان با موسیقی مجاز بود
بهوجود آورد. آلبومهای رضا صادقی، محمد زارع، حمید عسگری، محسن یگانه،
محسن چاوشی و... كه همینطور مجاز میشدند و از پایگاه غیرمجازها به سمت
مجازها میآمدند، برگ برنده را به نفع طرفداران موسیقی مجاز تغییر داد.
تغییر دادنی كه در دورهای بسیار خوب عمل كرد اما باز هم به دلایلی مثل
نبود كنسرتها به اندازه كافی، عدم تبلیغات، نبودن قانون «كپیرایت» و...
باز هم موسیقی زیرزمینی قویتر شد در این سالها خبری از فروشهای بالای
یك میلیون نسخهای آلبومهای خوب و بالای 100 هزار نسخهای آلبومهای ضعیف
نبود. فروشها به زور به مرز 200، 300 نسخه برای آلبومهای خوب میرسید.
آلبومهای متوسط هم كه حكایت چند ده هزارتایی خودشان را داشتند و دارند. رپرها شاید
هیچكس در روزهای اول، رپرها و سبك Copy-paste شان از موسیقیهای رپ غربی
را جدی نگرفت اما به مرور تعداد نوجوانان علاقهمند به این سبك زیادتر شده
تا جایی كه در سایتهای مختلف و مرجعی كه پایگاه معرفی و تكثیر آهنگهای
غیرمجاز پاپ بودند، سبك رپ هم بسیار پرطرفدار نشان داد. رپهایی كه گاه
آنچنان از الفاظ و كلمات بد و ناشایستی استفاده میكردند كه حتی
بهترینطرفداران این سبك هم از شنیدنشان خجالت میكشیدند، در این اوضاع و
احوال آشفته خوانندگان پرطرفدار و متفاوتی هم در این سبك بهوجود آمدند و
حتی در خارج از مرزهای داخل هم بین ایرانیان خارج از كشور طرفدار پیدا
كردند. «یاس» مطرحترین چهره رپ فارسی است كه كنسرتهایی را در خارج از
كشور هم برگزار كرده است. خوانندهای با صدا و لحنی عادی ولی تاثیرگذار و
حسی كه اجتماعی میخواند و كوچكترین توهین و حتی الفاظ سیاستی و نزدیك به
خط قرمز در كلامش به چشم نمیخورد و پرطرفدارترین چهره رپ فارسی است. غیر
از «یاس» چهرههای دیگری مثل هیچكس، تتلو، حسین تهی، آرمین 2AFM و...
هستند كه جزء چهرههای رپ فارسیاند. بهنظر میرسد مسوولان فرهنگی،
موسیقی كلام محور رپ را باید تحت چارچوبهای خاص فرهنگی تحت نظر و حمایت
بگیرند تا این سبك كه نزدیكی و قرابت زیادی به سبك بحر طویل و روحوضی
خودمان دارد اینطور به حاشیه نرود. رپرها این روزها در همه جای این
شهر و گوشیهای موبایل و MP3ها آیپدها به گوش میرسند. به نظر نمیرسد با
ممنوعالفعالیت كردن و احضارها و... بتوان سر و شكلی به این موسیقی فعلا
بیدر و پیكر رپ داد. اتفاقات جدید حضور چهرههای
غیرمجازی كه پرمخاطبتر از مجازها نشان دادهاند و نبود خط قرمز و
كارشناسی موسیقی و به روز بودن كارها باعث شده كه خوانندههای مجاز بدون
هیچگونه ابزار تبلیغاتی در مقایسه با ابزارهای اندك تبلیغاتی خوانندگان
مجاز، از آنها جلوتر بزنند. از طرف دیگر حضور ماهوارههای لسآنجلسی و
داخلی بدون مسوول حقیقی و حقوقی كه هر آهنگ و كلیپی را به صرف دریافت پول
پخش میكنند در كنار آشفتهبازار مالی موسیقی پاپ باعث شده كه موسیقی مجاز
چندان حال و روز خوبی را نداشته باشد. در كنار این مسئله برخی رفتار
چهرههای موسیقی پاپ داخلی و همكاریشان با چهرههای خارج از كشور كه
موسیقیشان شدیدا تضعیف شده و ساخت و پخش كلیپشان از شبكههای ماهوارهای
و اضافه شدن هر روزه تعداد خوانندگان غیرمجاز شرایط سیاستگذاری را به نوع
دیگری در اوضاع آشفته درگیر كرده است. خبرهای ضد و نقیض خبر از تغییر و
تحولات بنیادی و زیاد در حوزههای مدیریت موسیقی در كشور میدهد. ضمن
اینكه شایعات فعلا تكذیب نشده و ظاهرا از برخورد شدید مقامات قضایی و
انتظامی و حراست با خوانندگان غیرمجاز، ماهوارهای و همكار با خوانندگان
لسآنجلسی خبر میدهد. باید منتظر ماند و دید اوضاع آشفته موسیقی
پاپیولار سرزمینی كه عمر این سبك موسیقیاش بعد از تولد مجدد بهزور به 10
سال میرسد چه خواهد شد؟ شاید اینبار هم تكلیف مشخص شود.
|
Category: اجتماعي |
Views: 722 |
Added by: 20
| Rating: 0.0/0 |
|
|